من یک دوچرخه سوارم؛

سالهاست که دوچرخه مثل پاهایم شده است و بدون آن حرکت برایم سخت است، از رفتن به سر کار تا خرید نان و اجناس خانه و مهمانی و خلاصه هر جایی که یک انسان میتواند به تنهایی برود. 

اگر بخواهم بدترین مانع دوچرخه سواری را نام ببرم، قطعا سربالایی در رده های پایینی قرار میگیرند، 

برای من هیچ چیز بدتر از باد مخالف نیست...بادی که معلوم نیست کی شروع میشود و کی تمام میشود و شدتش چقدر است.

نمیدانم چرا هر وقت باد می آید ، درست در جهت خلاف حرکت من است. مهم نیست در چه جهتی حرکت میکنم، باد در مقابل من است، اصطکاکش را احساس میکنم، کند شدن سرعتم را احساس میکنم و خستگی را... 

باد مخالف اعصابم را خراب میکند، و مجبورم میکند، با خودم این احساس را داشته باشم که چرا همه چیز باید مخالف من باشد؟ چرا خدا هر بار که به باد دستور وزیدن میدهد مرا از قلم می اندازه تا اعصابم از مشیتش بهم بخورد...ای کاش برای یکبار باد موافق می آمد...

دیروز باد شدیدی میوزید و قانون باد مخالف تکرار میشد، تا سرکار حسابی کلافه شدم، مسیر 25 دقیقه ای 35 دقیقه طول کشید، امیدوار بودم بعد از کار باد خوابیده باشد...نه تنها ارزویم براورده شد بلکه به کشف بزرگی هم نائل شدم...

بعد از کار به راحتی رکاب میزدم و از سرعت مطبوع و خنکی برخورد هوا به صورتم احساس رضایت داشتم، سرعت خوبی داشتم ، سرعتی که شاید به واسطه شیب کم زمین بود، از خنکی هوا لذت میبردم که چیزی نظرم را جلب کرد، پرچم ها،

پرچم هایی که با نسیم به حرکت در آمده بودند، درست در جهتی که من حرکت میکردم، همسو با من، ولی من بادی را احساس نمی کردم، هیچ بادی، دوباره به پرچم ها نگاه کردم، حرکتشان شدیدتر از وزیدن یک نسیم بود، ولی من چیزی را حس نمیکردم...

از تعجب ایستادم، تنها وقتی که ایستادم متوجه حرکت باد شدم...

خدای من ، چقدر باد موافق در زندگی من وزیده بود ولی من نه تنها به آنها توجه نکرده بودم .

چقدر باد موافق وزیده بود من آنها را درک نکرده بودم و در مقابل، تمام بادهای سخت و مخالف را دشمنی خدا تصور کرده بودم بدون آنکه لطفش را که در پوششی مخفی به من ارزانی داشته بود را احساس کنم. از کجا معلوم که تمام زندگی ام را در بادهای موافق نبوده است؟

درست همانطور که در کنار خیابان ایستاده بودم این فکر مانند صاعقه ای مرا به لرزه در اورد که چطور تمام سختی های زندگی را بادهای مخالف تصور کرده ام و همواره نالیده ام که چرا باد موافقی در زندگی ام نیست، شاید باید کمی بایستم تا بادهای لطف خدا را ببینم...