وقتی اولین نسخه از اولین چاپ کتابم را به پدرم هدیه کردم،‌ سئوالی پرسیدند که در آن لحظه نتوانستم جوابش را بدهم. ایشان بعد از تبریک از من پرسیدند: « این کتاب چه نیازی از جامعه را مرتفع میکند؟» و من نتوانستم در آن لحظه بگویم که من این کتاب را نه برای نیاز جامعه، بلکه برای نیاز خودم نوشتم، نتوانستم بگویم این کتاب برایم در حکم آن گلوله پنبه‌ای است که آن پیرزن را در صف خریداران یوسف قرار داده بود. و من فقط میخواستم برای کسی که در قلبم ارادتی به او دارم،‌ کاری کرده باشم.

بعدها تلاش کردم که جواب عاقلانه پسندی برای این سوال بیابیم. هر چند دیگر جواب من نبود ولی میتوانست توجیهی برای خواندنش باشد. شاید بهترین جوابی که به سوال واقع گرایانه پدرم میتوانم بدهم این است که: در جامعه‌ای که مبنای انقلابش و تمام حرکتهای فرهنگی، سیاسی، بین المللی و حتی گاها اقتصادی اش بر پایه حرکت مردی بنا شده است که در سال 61 هجری قمری در دشتی سوزان کشته شده است، دانستن تاریخچه آن اقدام بسیار ضروری به نظر میرسد...»

کتاب المصارع

المصارع