اصلا حسین جنس غمش فرق میکند...

چند روز قبل از اربعین این چند بچه را در خیابان دیدم، درست نزدیک مقر کتاب، اسپری رنگی در دست داشتند و چیزی را رنگ میزدند، اسکلتی کوچک و متشکل از بستهای مختلف، با چند فانوس و یک میلگرد، دو عدد پر و یک پرچم؛ این یک علم عزاداری بود...

زیباترین علم دنیا
فارغ از خلاقیتی که در ساخت این علم به کار رفته بود، انگیزه‌ای که این کودکان را به ساخت این علم وا داشته بود بسیار مهم است. و هر چه فکر میکنم، آن چیزی جز محبتی که مادران و پدرانمان در طول سالها در عمق دلهایمان نسبت به اباعبدالله کاشته‌اند نیست. 

اما شاید در این میان ظرافتی در رفتار این کودکان وجود داشته باشد، آنها بدور از هر گونه تجملی و فقط با یک نیت خالص به ساخت این علم اقدام کرده بودند. درست شبیه رفتاری که در اول دهه در شهر رفسنجان دیدم. 

در میان کوچه ای چند کودک چادری زنانه اویخته بودند و در زیر آن برای رهگذران شربت درست میکردند، وقتی عکاسی خواست از کار آنها عکس بگیرد، گفتند: عکس نگیر موکبمان زشت است...

این مخفی ماندن و درک اینکه هر کاری برای اقا انجام میشود حداقلی است و ران ملخی است که پیشکش میشود فقط در رفتار کودکان به چشم می آید وگرنه وقتی بزرگتر میشویم فکر میکنم با بزرگ شدن هیاتهایمان و علم هایمان و تکیه هایمان و یا موکب هایمان داریم به اباعبدالله ادای دین بیشتری میکنیم، غافل از اینکه هر کاری که انجام میدهیم به اذن آقا است و هر چه بیشتر اجازه میدهد، بیشتر مدیون میشوم.

وقتی در کربلا موکب های ساده و بی الایش مردمان سخت کوش و گاها فقیر عراق را میبینم؛ از موکبهای بزرگی که به نام امام رضا یا حضرت معصومه و یا هر اسم دیگری با تشریفات و تجملات زیاد برپا میشود خجالت میکشم. از بزرگی‌هایی که در چشم مردم ظاهربین زیباست، ولی خدا میداند امام حسین چگونه به بطن و عمق کارهایمان نگاه میکند. 

و امیدوارم کارهایم به اندازه علم این کودکان نزد اباعبدالله علیه السلام ارزش داشته باشد.

ساخت علم

زیباترین علم دنیا

زیباترین علم دنیا

زیباترین علم دنیا

زیباترین علم دنیا